
تفسیر حکمت های نهج البلاغه 📖
تفسیر حکمت های نهج البلاغه 📖 🖋 با تدریس استاد بزرگوار سرکار خانم یوسفی، استاد حوزه و مدرس دورههای نهجالبلاغه و تاریخ،و از فعالین حوزهی نهجالبلاغه در اصفهان در روز شنبه ۴ آذر ماه برگزار شد حکمت ۱۲۳ 🔰 به نظر شما خوشبختی یعنی چه؟! وَ قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُهُ، وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ، وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ، وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ، وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ 🔰خوشبختی از دیدگاه امیرالمومنین خوش به حال کسی است که همیشه به فکر معاد است 🌱 در نامه ۳۱ که دومین نامه طولانی هست امیرالمومنین به امام حسن علیه السلام نوشتند که قبل از آنکه قسیالقلب شوی یک چیزهایی را در قلبت بکار،البته همه ما میدانیم که امیرالمومنین و امام حسن علیه السلام هر دو معصومند و این حرفهایی که میزنند برای ما فرزندان امت هست ،فرزندان دهر و روزگار. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند قبل از اینکه قسیالقلب شوی خودت را تربیت کن و این قسیالقلب شدن به خاطر کثرت گناهان است. 🌱مثل حجاج بن یوسف ثقفی که افراد را جلوی او میکشتند و در حالی که افراد در حال مرگ دست و پا میزدند، نگاه میکرد و لذت میبرد و غذایش را میخورد مثل کودکان غزه ته میشوند و عدهای میگویند خوب جنگ است و چند بچه کشته شدهاند 🌱و این کثرت گناه به خاطر فراموشی معاد است اگر معاد فراموش شود کثرت گناه میشود و باعث قسیالقلب شدن میشود و دیگر موعظه در فرد اثر نمیگذارد 🌱و طبق آیه ۴۹ سوره کهف هیچ عمل کوچک و بزرگی نیست مگر آنکه در قیامت حاضر شود کسی که دادگاه الهی را به یاد داشته باشد سراغ گناه نمیرود و این بزرگترین انگیزه عمل است 🌱مثلاً من نوعی اگر در هنگام رانندگی بدانم که جریمه نمیشوم و هیچ عواقبی ندارد تمایلی به رعایت قانون نخواهم داشت اما اگر جریمه شدم و تاوان بیقانونی را دادم از دفعه بعد این این برای من درس عبرت میشود و همیشه قانون را رعایت میکنم 🌱 پس بهتر است که کار بد انجام ندهیم تا بعداً مجبور به توبه شویم کسی که دائم به فکر معاد باشد برای رضای خدا کار میکند نه برای خوش آمد یا نیامده مردم حکمت ۴۴ یک قانون کلی را بیان کرده است اما حکمت ۴۳ مصداق را آورده است 🌱حکمت ۴۳ نهجالبلاغه آماده است: فِی ذِکْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ: [رَحِمَ] یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً؛ آن حضرت(ع) به هنگام ذکر نام «خبّاب بن الارت» فرمود:«خدا رحمت کند خباب بن الارت را او از روی رغبت اسلام آورد و برای اطاعت خداوند هجرت کرد، به زندگی ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود امیرالمومنین (ع) در این گفتار پرمایه خود تعریف و تمجیدی از یکی از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستین به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافی که میتواند برای همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گیرند. امام (ع) در اینجا پنج وصف مهم برای خبّاب به دنبال طلب رحمت الهی، برای او ذکر میکند: نخست اسلام وی از روی عشق و علاقه و رغبت است نه از روی ترس و نه از روی طمع و نه به سبب تقلید کورکورانه. آری او اسلام را به خوبی شناخت و به آن عشق ورزید و مسلمان شد و بهترین دلیل برای عشق و علاقه او به اسلام این بود که بارها مشرکان او را شکنجه کردند که دست از اسلام بر دارد، شکنجهها را تحمل کرد و دست از دامان پیامبر نکشید. وصف دوم اینکه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش برای اطاعت خدا صورت گرفت. شاید هجرت بعضی از مکه به مدینه برای ترس از مشرکان یا طمع در آینده اسلام بود؛ ولی این مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت کرد و میدانیم هجرت مهاجران فصل جدیدی در تاریخ اسلام گشود، زیرا آنها با انصار مدینه دست به دست هم داده لشکر نیرومندی برای اسلام فراهم شد که در سایه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پیروز گردد و حکومت اسلامی به کمک آنها تحقق یابد. جالب این که در حالات خبّاب نوشتهاند که او در میدان بدر و تمام غزواتی که بعد از آن صورت گرفت از پیغمبر (ص) جدا نشد. سوم اینکه او مرد قانعی بود و زندگی ساده و زاهدانهای داشت و میدانیم افراد قانع افرادی عزیز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بی خبر هرگز سر تعظیم فرود نمیآورند. در حقیقت او در این کار از پیغمبر گرامی اسلام الگو میگرفت. در چهارمین جمله خشنودی او را از تقدیرات الهی بیان میکند با این که او دورانهای سخت و طوفانی اسلام را از نزدیک مشاهده کرد و زجر بسیار کشید و تحمل شدید نمود، اما با این حال همیشه از خدا، مقدرات الهی و به پاداش های نیک راضی بود. قرآن مجید درباره گروهی از مومنان راستین میفرماید: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه؛ هم خدا از آنها راضی بود و هم آنها از خدا» و درباره صاحبان نفس مطمئنه می فرماید: «راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛ هم آنها از خدا خشنود بودند و هم خدا از آنها خشنود». در پنجمین و آخرین توصیف می فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود؛ در مکه جهادی آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونهای که قسمت زیادی از پشت او سوخت؛ ولی هرگز از اسلام باز نگشت. در دوران مدینه که دوران جهادهای سخت و سنگین اسلامی بود در تمام میدانهای نبرد حضور داشت و میجنگید و در دوران حکومت امیرمومنان (ع) گفتهاند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضی از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید. صفات بالا نشان میدهد چه کسانی میتوانند محبوب اولیاء الله باشند و چه صفاتی انسان را به خدا و معصومان (ع) نزدیک 🔰روزی پیامبر با نزدیکانشان از بیابانی میگذشتند در آنجا ساربانی بود و پیامبر از ایشان شیر خواستند و آن ساربان نداد پیامبر فرمودند خدا مال و فرزندانت را زیاد کند و به ساربان دیگری رسیدند از او نیز شیر خواستند این ساربان بدون گرفتن مزد به پیامبر شیر دادند پیامبر فرمود خداوند به اندازه کفاف به او روزی دهد یارانشان گفتند چرا برای اولی آن دعا را کردی اما برای این ساربان که سخاوتمند است اینگونه دعا میکنیم 🔰 پیامبر فرمودند: مال و فرزند زیاد باعث غفلت می شود 🌱 مومن باید کیس و زرنگ باشد ی وقتی معامله میکند با کسی معامله کند که بیشتر خرید میکند و چه کسی بیشتر و بهتر از خداوند اعمال هرچند کوچک و جزئی ما را میخرد 🔹و من الله توفیق 🔹التماس دعای فرج 🌐Hamyarquran.com 💠@hamyarequranبازتاب از سایت